نمایش نتایج: از 1 به 25 از 25

موضوع: انسان ها موجودات عجیب

5776
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    انسان ها موجودات عجیب

    .انسان ها موجودات عجیبی هستن تا زمانی که رقابتی وجود نداشته باشه همیشه مهربون و خوب امان از روزی که با اون شخص همکار میشی و فرضا قراره یه پروژه رو باهم انجام بدین یهویی ماهیت پلیدشون رو نشون میدن حتی تا مرحله کشتن و سکته دادن همدیگه هم پیش میرن . یعنی همیشه باید تنها موند و تنهایی از پس همه ی کارها براومد؟ هیچ وقت نباید کارگروهی کرد؟
    دوستان مشاورم اگر روشی برای شناخت افراد بدون اینکه بخوایم ارتباط کاری باهم داشته باشیم بلدین بگین ؟
    چه خصوصیاتی از افراد رودرنظر میگیرید که باهاش دوست بشید و معاشرت کنید و چه خصوصیاتی باعث میشه که به اون اشخاص نزدیک نشین
    برخوردتون با افرادی که ادب رو رعایت نمیکنه چجوریه؟
    و اینکه واقعا ما انسان چه موجوداتی هسیم؟

    یه جورایی با توجه به ادمایی که دوروبرمون زندگی میکنن باید تصمیم بگیریم به تنهایی کامل بشیم وگرنه با این وضعی که هست به نظرم کار گروهی معنایی نداره ....
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  2. 4 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    در محیط کار چیزی به اسم دوستی وجود نداره و فقط باید تمرکزت به کار باشه.

    دوستی مال وقت پیک نیک رفتنه.

    البته من دلم میخواد کارها دوستانه باشه اما تا جایی که میدونم مردم میخوان از آدم پلکانی برا بالا رفتن خودشون بسازن.

  4. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39592
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    دوستی و همکاری فرق داره ... مثلا اگر تو در شرکتی فعالیت میکنی حق انتخاب همکاراتو نداری پس فقط میتونی خط قرمزهایی رو در ذهن خودت ترسیم کنی و اجازه ندی کسی ازش رد بشه و تا ماقبل اون خط قرمزها با همه رابطه دوستانه (از لحاظ کاری) و محترمانه ای داشته باشی .

    اما در دوستی به شخصه کسانی رو انتخاب میکنم که خصوصیات زیر رو دارا باشند

    1- رعایت ادب و چارچوب ها و خط قرمزها

    2- طرز تفکرش در مورد فلسفه زندگی به من نزدیک باشه - دوست ندارم با کسی باشم که سعی میکنه به من انرژی منفی بده و طرز تفکری منفی به زندگی داره (مجبور نیستم با کسی باشم که زمین تا آسمون با من فرق داره ! مگه میخوام زنم بشه که بگم سخت نگیر تو عاشقشی زندگی پذیرش تفاوت هاست و از این چیزها ! پس با کسایی میگردم که بهم بخوریم پس دستم بازه تو این مورد کمی سخت گیری بکنم !)

    3- برا ی من مهم نیست از نظر اعتقادی بهم بخوریم چون اصولا دوست ندارم تو عالم دوستی بحث های اعتقادی به میان بیاد یا کسی به کسی بخاطر دین و مذهب و اعتقادش توهین کنه خیلی ساده بگم عیسی به دین خود موسی به دین خود وقت عبادت شد من میرم مسجد تو برو کلیسا ! ولی بهم احترام بزاریم .

    4- آدم پر شور و حرارتی باشه - نه یه افسرده بی حال که باعث بشه من هم به زوال برم !

    5- اهل دود و دم سنگین نباشه ( در حد سیگار مشکلی نیست و به خودش ربط داره ) ولی مواد پواد و اینا ....

    6- اهل منم - منم نباشه و حس خود برتر بینی نداشته باشه

    7- حس نکنی قصد سو استفاده ازتو داره (چه مالی و یا هر چیز دیگه)

    خلاصه اینا چیزایی بود که در وهله ی اول به رهنم رسید

  6. کاربران زیر از mo-hammad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    بیشتر آدما، موقع گرفتاری پشتت رو خالی میکنن یا اگر ببینن داره برا خودشون بد میشه، سریع میفروشنت و فراموش میکنن اصلا کی بودی
    خیلی برام پیش اومده که یه سریا خواستن خودشونو بهم نزدیک کنن ولی چون میدونستم آدمایی نیستن که تو مشکلات ازم دفاع کنن، ازشون فاصله گرفتم ولی قطع رابطه هم نکردم

    من تو محیط کارم با همه دوستم و اصلا اجازه نمیدم خشک و رسمی بگذره، من بیشتر از اینکه خانواده مو ببینم همکارامو میبینم و یه جورایی یه خانواده ایم ولی همیشه حواسم هست که مثلا فلانی زیاد شوخی میکنه ولی بی جنبه و آدم فروش هم هست و اصلا نباید براش فداکاری کرد یا اینکه زیاد باهاش قاطی شد ولی خشک و رسمی هم برخورد نمیکنم

    مشکل شما محیط کار و محیطای دیگه نیست، مشکلت اینه که هرکی ابراز دوستی کرد و دور و برت چرخید دوست حساب میکنی و فکر میکنی اگر کمکش کنی اونم کمکت میکنه، ولی اینطور نیست... حد و حدود تعیین کن و با حواس جمع همکاری کن و نذار کسی ازت سو استفاده کنه و کاراشو بریزه سرت یا تقصیر بندازه گردنت ولی با آرامش و خودمونی

  8. کاربران زیر از heh_heh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    در محیط کار چیزی به اسم دوستی وجود نداره و فقط باید تمرکزت به کار باشه.

    دوستی مال وقت پیک نیک رفتنه.

    البته من دلم میخواد کارها دوستانه باشه اما تا جایی که میدونم مردم میخوان از آدم پلکانی برا بالا رفتن خودشون بسازن.
    البته گفتم کار ، منظورم یه کار تحقیقاتی ساده تو دانشگاه بود که نتیجش فقط یه مقاله بود
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط mo-hammad نمایش پست ها
    دوستی و همکاری فرق داره ... مثلا اگر تو در شرکتی فعالیت میکنی حق انتخاب همکاراتو نداری پس فقط میتونی خط قرمزهایی رو در ذهن خودت ترسیم کنی و اجازه ندی کسی ازش رد بشه و تا ماقبل اون خط قرمزها با همه رابطه دوستانه (از لحاظ کاری) و محترمانه ای داشته باشی .

    اما در دوستی به شخصه کسانی رو انتخاب میکنم که خصوصیات زیر رو دارا باشند

    1- رعایت ادب و چارچوب ها و خط قرمزها

    2- طرز تفکرش در مورد فلسفه زندگی به من نزدیک باشه - دوست ندارم با کسی باشم که سعی میکنه به من انرژی منفی بده و طرز تفکری منفی به زندگی داره (مجبور نیستم با کسی باشم که زمین تا آسمون با من فرق داره ! مگه میخوام زنم بشه که بگم سخت نگیر تو عاشقشی زندگی پذیرش تفاوت هاست و از این چیزها ! پس با کسایی میگردم که بهم بخوریم پس دستم بازه تو این مورد کمی سخت گیری بکنم !)

    3- برا ی من مهم نیست از نظر اعتقادی بهم بخوریم چون اصولا دوست ندارم تو عالم دوستی بحث های اعتقادی به میان بیاد یا کسی به کسی بخاطر دین و مذهب و اعتقادش توهین کنه خیلی ساده بگم عیسی به دین خود موسی به دین خود وقت عبادت شد من میرم مسجد تو برو کلیسا ! ولی بهم احترام بزاریم .

    4- آدم پر شور و حرارتی باشه - نه یه افسرده بی حال که باعث بشه من هم به زوال برم !

    5- اهل دود و دم سنگین نباشه ( در حد سیگار مشکلی نیست و به خودش ربط داره ) ولی مواد پواد و اینا ....

    6- اهل منم - منم نباشه و حس خود برتر بینی نداشته باشه

    7- حس نکنی قصد سو استفاده ازتو داره (چه مالی و یا هر چیز دیگه)

    خلاصه اینا چیزایی بود که در وهله ی اول به رهنم رسید
    خیلی ممنون به مطالبی خیلی خوبی اشاره کردی
    یکی از گزینه ها که گفتی اهل منم منم نباشه و حس خود برتر بینی نداشته باشه . پس شما ترجیح میدی با کسی دوست بشی که از نظر کاربلد بودن از شما بالاتر باشه یا پایین تر؟
    اگر بالاتر باشه ممکنه اعتماد به نفسه شما رو بگیرن ولی درعوض ممکنه یه چیزی ازشون یاد بگیری
    واگر پایین تر باشه چیزی ازشون یاد نمیگری ولی تو کاره خودت متبحر تر ظاهر میشی و اعتماد به نفست بیشتر میشه

    من خودم دوستانی از هر دوگروه داشتم والان به این نتیجه رسیدم که اصلا با هیچ گروهی نباید صمیمی شد و ارتباطا سطحی باشه بهتره
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    بیشتر آدما، موقع گرفتاری پشتت رو خالی میکنن یا اگر ببینن داره برا خودشون بد میشه، سریع میفروشنت و فراموش میکنن اصلا کی بودی
    خیلی برام پیش اومده که یه سریا خواستن خودشونو بهم نزدیک کنن ولی چون میدونستم آدمایی نیستن که تو مشکلات ازم دفاع کنن، ازشون فاصله گرفتم ولی قطع رابطه هم نکردم

    من تو محیط کارم با همه دوستم و اصلا اجازه نمیدم خشک و رسمی بگذره، من بیشتر از اینکه خانواده مو ببینم همکارامو میبینم و یه جورایی یه خانواده ایم ولی همیشه حواسم هست که مثلا فلانی زیاد شوخی میکنه ولی بی جنبه و آدم فروش هم هست و اصلا نباید براش فداکاری کرد یا اینکه زیاد باهاش قاطی شد ولی خشک و رسمی هم برخورد نمیکنم

    مشکل شما محیط کار و محیطای دیگه نیست، مشکلت اینه که هرکی ابراز دوستی کرد و دور و برت چرخید دوست حساب میکنی و فکر میکنی اگر کمکش کنی اونم کمکت میکنه، ولی اینطور نیست... حد و حدود تعیین کن و با حواس جمع همکاری کن و نذار کسی ازت سو استفاده کنه و کاراشو بریزه سرت یا تقصیر بندازه گردنت ولی با آرامش و خودمونی
    آره دقیقا با این جملت موافقم که گفتی هرکی ابراز دوستی کرد و دور و برت چرخید دوست حساب میکنی و فکر میکنی اگر کمکش کنی اونم کمکت میکنه .
    . مثلا قرار بود من تو پایان نامش تو یه قسمتی از کارش کمکش کنم و عوضش اون هم برای یه کار دیگه بهم کمک کنه. چون ازمایشگاه ما اون امکاناتو نداشت که من انجامش بدم . ولی وقتی من تو کارش بهش کمک کردم و تمام و کمال انجامش دادم وقتی نوبت اون رسید یه برخوردی که ازخودش نشون میداد که اصلا من حس میکردم هدفش اینه که منو سکته بده که دراخرش بهش گفتم میخای اصلا پوله کاری که تا الانو برام انجام دادی بهت بدم درحالی که قرار بود اسمشو تو مقالم بنویسم .

    منم همیشه مثل شما هستم و سعی میکنم با همه دوست باشم و خوشو بش کنم ولی صمیمی نباشم ولی گاهی گول میخورم و فکر میکنم نه این یکی ممکنه فرق داشته باشه و وقتی میبینم نه اون بدتر از همس دیگه حالم از ادما بهم میخوره
    مثلن این شخصیت اروم و مهربون و صبوری به نظر میرسید اروم حرف میزد شمرده شمرده و یه لحن ارامشی تو کلامش بود البته یکم دستور میداد و جدی برخورد میکرد ولی به چشم نمیومد و من سعی میکردم این خصلتو نادیده بگیرم ولی تو کار یهویی همون خصلتش برجسته شد و دیگه از شخصیت اروم و صبورش خبری نبود .
    از ادمایی که دوگانه هستن خیلی بدم میاد ظاهرشون با باطنشون متفاوته و اینا رو فقط تو کار میشه شناخت ولی یکسری هستن اصلا این فرد داد میزنه که عصبیه زودی عصبانی میشه خب این به نظرم قابل تحمل تره چون حداقل اهل تظاهر نیست .
    حالا اون قسمتشو که گفتی : حد و حدود تعیین کن و با حواس جمع همکاری کن و نذار کسی ازت سو استفاده کنه و کاراشو بریزه سرت یا تقصیر بندازه گردنت
    دقیقا این قسمت مشکل منه که دلم زودی برای طرف میسوزه و دلم نمیاد بهشون نه بگم البته توقع جبران ندارم فقط دوست دارم طرفم باادب باشه

    یه سوال اگر یه نفر از همکارت جلوی دیگران بهت بی احترامی کنه ولی بعدش ازت معذرت خواهی کنه رفتارت باهاش چجوری میشه؟
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  12. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    .انسان ها موجودات عجیبی هستن تا زمانی که رقابتی وجود نداشته باشه همیشه مهربون و خوب امان از روزی که با اون شخص همکار میشی و فرضا قراره یه پروژه رو باهم انجام بدین یهویی ماهیت پلیدشون رو نشون میدن حتی تا مرحله کشتن و سکته دادن همدیگه هم پیش میرن . یعنی همیشه باید تنها موند و تنهایی از پس همه ی کارها براومد؟ هیچ وقت نباید کارگروهی کرد؟
    دوستان مشاورم اگر روشی برای شناخت افراد بدون اینکه بخوایم ارتباط کاری باهم داشته باشیم بلدین بگین ؟
    چه خصوصیاتی از افراد رودرنظر میگیرید که باهاش دوست بشید و معاشرت کنید و چه خصوصیاتی باعث میشه که به اون اشخاص نزدیک نشین
    برخوردتون با افرادی که ادب رو رعایت نمیکنه چجوریه؟
    و اینکه واقعا ما انسان چه موجوداتی هسیم؟

    یه جورایی با توجه به ادمایی که دوروبرمون زندگی میکنن باید تصمیم بگیریم به تنهایی کامل بشیم وگرنه با این وضعی که هست به نظرم کار گروهی معنایی نداره ....
    سلام
    با هم کار کردن خوب هست ولی نباید اعتماد کامل کرد فقط یک همکاری هست هیچ وقت رو حساب دوستی شراکت نکن قرارداد بستن ولو طرف را میشناسی باید باشد از قدبم گفتن حساب حسابه کاکا برادر.
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  14. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39592
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    مهم نیست بالاتر باشه یا پایین تر - اگر بالاتر بود اهل منم منم نباشه (خودتم باید همینطور باشی و حس خود برتر بینی نداشته باشی) اونوقت میتونی از اطلاعاتش بهره ببری اون هم با نداشتن حس برتری میتونه مث یه رفیق فقط هدفش این باشه که پروژه به بهترین نحو پیش بره و براش مهم باشه دوستش چیز هایی رو که نمیدونه به بهترین نحو یادبگیره و بر عکس اگر کمتر میدونست احساس زودرنجی و به زبون ساده تر بچه بازی در نیازه ! (اینجا شما باید مورد اول باشی یعنی هدفت خالص باشه برای پیشرفت اون و پیشرفت پروژه)

    در کل نباید فراموش کنی یه طرف ماجرا هم خودت هستی و باید اون ویژگی های دوستی رو خودت هم داشته باشی ! زود رنجی - بدبینی - به خود گرفتن - ببین اینا رو در خودت داری یا نه .. چون من یکم احساس کردم شاید داشته باشی از اونجا که گفتی در هر گروهی بودی فهمیدی دوستی درست نیست باهاشون و اینا .... بازم من شما رو نمیشناسم و نمیتونم حرفی بزنم راجع بهتون ..ولی فراموش نکنید در هر رابطه ای یه طرف قضیه هم ما هستیم و اون هم حق داره از ما انتظار داشته باشه همون چیزهایی رو که ما ازش انتظار داریم !

    ببین یه چیزم باید درک کرد - که دنیا دنیای تفاوت هاست هیچ پنج انگشتی شبیه هم نیست - هیچ اثر انگشتی شبیه هم نیست - و البته هیچ آدم (از هر بعدی) شبیه آدم دیگه ای نیست ... ملاک های سنجش و انتخاب با ملاک های کمال طلبی و کسی که همه چیز مرا تایید کند و من در رابطه خدای بی چون و چرا باشم فرق میکنه !
    اولی معیارهای شماست که به صورت کلی هست ولی دومی آرزوها و خواسته های غیر منطقی شماست که کاملا جزئی و غیر واقعی و محال هست - چرا ؟ چون دنیا - دنیای تفاوت هاست و نباید هیچ فردی از فرد دیگر بخاطر این ناراحت باشه ! چون این یک چیز عادی و قانون بی چون و چرای دنیاست و اینکه من و شما خودمون رو صاحب حق مطلق بدونیم و بقیه رو افرادی بدونیم که باید خودشون رو با ما وفق بدهند دیگه اینجا مشکل از ما هست و اصلا یک مشکل خاص روانی هم هست ! پس در وهله ی اول باید این را بپذیریم که دنیا - دنیای تفاوت هاست .

    حالا شما ببینید در دو معیاری که در بالا ذکر کردم یعنی (ملاک های سنجش و انتخاب یا ملاک های کمال طلبی و کسی که همه چیز مرا تایید کند و من در رابطه خدای بی چون و چرا باشم) شما در رابطه و دوستی به سراغ کدام میروید ؟ و این را در ابتدا با خودتان حل کنید و بعد وارد مباحث دیگر شوید ( جواب این سوال را به خودتان بدهید و صادقانه هم جواب بدهید به خودتان چرا که سر خودمان را که دیگر نمیتوانیم شیره بمالیم ! میتوانیم؟)

  16. کاربران زیر از mo-hammad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    با هم کار کردن خوب هست ولی نباید اعتماد کامل کرد فقط یک همکاری هست هیچ وقت رو حساب دوستی شراکت نکن قرارداد بستن ولو طرف را میشناسی باید باشد از قدبم گفتن حساب حسابه کاکا برادر.
    ممنونم اقا سعید دقیقا ادما توکار اخلاقشون عوض میشه و چشمشون روی همه چی میبستن و باید این موضوع رو بپذیرم
    ویرایش توسط eli2 : 10-19-2019 در ساعت 03:38 PM
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  18. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    ممنونم اقا سعید دقیقا ادما توکار اخلاقشون عوض میشه و چشمشون روی همه چی میبستن و باید این موضوع رو بپذیرم
    اگه ازشون جلو باشی شروع میکنن به ناسازگاری و اگه ازشون عقب باشی شروع میکنن به خودبرتربینی.

    در کل آرامششون رو از دست میدن.

  19. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط mo-hammad نمایش پست ها
    مهم نیست بالاتر باشه یا پایین تر - اگر بالاتر بود اهل منم منم نباشه (خودتم باید همینطور باشی و حس خود برتر بینی نداشته باشی) اونوقت میتونی از اطلاعاتش بهره ببری اون هم با نداشتن حس برتری میتونه مث یه رفیق فقط هدفش این باشه که پروژه به بهترین نحو پیش بره و براش مهم باشه دوستش چیز هایی رو که نمیدونه به بهترین نحو یادبگیره و بر عکس اگر کمتر میدونست احساس زودرنجی و به زبون ساده تر بچه بازی در نیازه ! (اینجا شما باید مورد اول باشی یعنی هدفت خالص باشه برای پیشرفت اون و پیشرفت پروژه)

    در کل نباید فراموش کنی یه طرف ماجرا هم خودت هستی و باید اون ویژگی های دوستی رو خودت هم داشته باشی ! زود رنجی - بدبینی - به خود گرفتن - ببین اینا رو در خودت داری یا نه .. چون من یکم احساس کردم شاید داشته باشی از اونجا که گفتی در هر گروهی بودی فهمیدی دوستی درست نیست باهاشون و اینا .... بازم من شما رو نمیشناسم و نمیتونم حرفی بزنم راجع بهتون ..ولی فراموش نکنید در هر رابطه ای یه طرف قضیه هم ما هستیم و اون هم حق داره از ما انتظار داشته باشه همون چیزهایی رو که ما ازش انتظار داریم !

    ببین یه چیزم باید درک کرد - که دنیا دنیای تفاوت هاست هیچ پنج انگشتی شبیه هم نیست - هیچ اثر انگشتی شبیه هم نیست - و البته هیچ آدم (از هر بعدی) شبیه آدم دیگه ای نیست ... ملاک های سنجش و انتخاب با ملاک های کمال طلبی و کسی که همه چیز مرا تایید کند و من در رابطه خدای بی چون و چرا باشم فرق میکنه !
    اولی معیارهای شماست که به صورت کلی هست ولی دومی آرزوها و خواسته های غیر منطقی شماست که کاملا جزئی و غیر واقعی و محال هست - چرا ؟ چون دنیا - دنیای تفاوت هاست و نباید هیچ فردی از فرد دیگر بخاطر این ناراحت باشه ! چون این یک چیز عادی و قانون بی چون و چرای دنیاست و اینکه من و شما خودمون رو صاحب حق مطلق بدونیم و بقیه رو افرادی بدونیم که باید خودشون رو با ما وفق بدهند دیگه اینجا مشکل از ما هست و اصلا یک مشکل خاص روانی هم هست ! پس در وهله ی اول باید این را بپذیریم که دنیا - دنیای تفاوت هاست .

    حالا شما ببینید در دو معیاری که در بالا ذکر کردم یعنی (ملاک های سنجش و انتخاب یا ملاک های کمال طلبی و کسی که همه چیز مرا تایید کند و من در رابطه خدای بی چون و چرا باشم) شما در رابطه و دوستی به سراغ کدام میروید ؟ و این را در ابتدا با خودتان حل کنید و بعد وارد مباحث دیگر شوید ( جواب این سوال را به خودتان بدهید و صادقانه هم جواب بدهید به خودتان چرا که سر خودمان را که دیگر نمیتوانیم شیره بمالیم ! میتوانیم؟)
    بله حرفایی که زدین دقیقا ، خوده منم بهش عقیده دارم و میدونم هیچ کس کامل نیست واسه همین از کسی انتظار و توقعی ندارم . ولی من یه خط قرمزی برای خودم درنظر گرفتم که به هیچ عنوان نمیتونم ازین خط قرمزم چشم پوشی کنم و اونم ادب بود و روش برخوردم با افراد مختلف براساس ادبشون بود مثلن اگر طرف با ادب بود منم سعی میکردم صمیمی تر برخورد کنم و اگر طرف بی ادبی میکرد فقط در حد سلام (هیچ وقت با کسی قطع رابطه نمیکردم چون قبول دارم که هرکسی خصوصیت خودشو داره فقط این فرد به اخلاق من) . ولی گاهی تو حساب کتابام دچار اشتباه میشم و دلم نمیخوات با کسی که نباید صمیمی تر برخورد کنم صمیمی بشم و ازش ضربه بخورم . چون به قول شما روحیه حساس و زودرنجی دارم و وقتی به طرف اعتماد میکنم و طرفم سو استفاده میکنه همش خودمو سرزنش میکنم که چرا خودمو درگیرش کردم .
    مخصوصا افرادی که ظاهر باطنشون یکی نیست شناختشون سخته و یهویی تو کار سلیطه بازی در میارن و میخان ابروریزی کنن مثلا جلو دیگران یهویی بهم گفت وای تو چقدر اروم و خونسردی دست بجونبون دیگه بعد موش رو پرت کرد جلوم و یهویی گفت وای اینکارو که انجام ندادی و یه حرکتای زشتی از خودش دراورد ( کاری که قرار بود خودش انجام بده ) و فکر کن همون زمان همه داشتن نگاه من میکردن منم اب شدم رفتم زیر زمین . حتی یبارم تو دانشگاه بودم با یکی از بچه ها صمیمی بودم عمدا جلو یکی از استادام که خیلی باهام خوب بود شروع کرد به داد زدن که مثلا میخاست منو از چشم اون استاده بندازه . گاهی وقتی به یکی اعتماد میکنی و طرف قصده تخریبتو داره همش خودتو سرزنش میکنی که چرا بهش اعتماد کردی چرا صمیمی شدی وگرنه من از طرف مقابلم انتظار ندارم که کامل باشه مشکل رو خودم میدونم که نتونسم بشناسمش .
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    الان ا مشکلمو تا حدی فهمیدم باید بین دوستی و کار تفاوت قایل بشم دوستی تو روابط کاری جایی نداره هرچقدرم طرفم خوب و عالی باشه بازم تو کار ممکنه ماهیتش عوض بشه سعی کنم همون اول وظایفا رو مشخص کنم که بعدا مقصر و محکوم نشم چون بهترین ادما هم کامل نیستن و وقتی بین انتخاب منفعت خودشون و طرف مقابل قرار میگیرن سعی میکنن خودشونو درنظر بگیرین .
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42155
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    من یه یادداشت داشتم که فکر کنم به دردتون بخوره. این چیزی که میگم واقعا ارزشمنده 1-2 سال طول کشید تا خودم شخصا ازمایشش کردم و سختیاشو تحمل کردم.

    اول یه چیزی رو میخواستم بگم در مورد طرز فکرا هست. من طرز فکرم اینه. طرف مقابلم واقعیت وجودیش اینه. و گاها به تناقض میخوریم دلیلش همین طرز فکره و اعتقاد خودمون هست چطور؟ حالا میگم.

    یه سوال : برخورد با کسی که ادب رو رعایت نمیکنه باید چطور باشه؟

    الان سوال اینجاست دقیقا: ادب چیه و طبق کدوم قانون نوشته شده ای (از اون اول وجود داشتنمون) توی روابط گفته شده که باید با ادب باشیم؟ هیچ کجا گفته نشده. فقط یه ارزشه که بستگی داره به ادم مقابلش که بهش معتقد هست یا نیست و در چه حدی هست. مثلا میگم که شاید برای شما ادب مهم باشه و یه ارزش باشه ولی برای مثلا نمیدونم من یا یه ادم دیگه مهم نباشه و اصلا وجود نداشته باشه. این یعنی تناقض. ناراحتیا از تناقض میان. تناقض بین طرز فکرا و چیزی که میبینیم یعنی احساسات مختلف مثل ناراحتی مثل متعجب شدن مثل ترسیدن مثل .... توی این مورد شما ناراحتیه.
    این یعنی اینکه اقا این معادله x=y غلطه چون باعث ناراحتیه و باید عوضش کنیم.

    شما توی عمق ذهنتون گفتین که :
    ادب= مقدار ارزشی که طرف مقابلم برای من قایل هست.
    این ایده ضعیف نیست؟ عوضش کنیم بهتر نیست؟
    مثلا اینطوری:
    ادب=ایران جاییه که من با ادمایی بیشتر مخالف این ارزش فکریم رو برو میشم پس بهتره اونو مساوی یه چیز دیگه قرار بدم مثلا : ادب = طرف مقابلم رو شخصیت خودش کار کرده و این ویژگی خوبیه و من میتونم اینو به عنوان یه معیار خوب ازش داشته باشم ولی این برام نباید مهم باشه چون میدونم که ایران محیطش الان طوریه که با ادمایی سر و کار پیدا میکنم که مخالف این عقیده منن پس این به کارم نمیاد که "ادب طرف مقابل من = ارزش من " .

    یه چیز دیگه: میدونستین منشا ناراحتی از چیزای روزمره که داریم چیه؟ اعتقادات ما و ارزش هایی که خودمون مساوی قرار دادیم مثل همین : x=y

    یعنی مثلا شما بگم به یه چیزی ارزش قایلین مثلا "پول داشتن = حال بهتر" یا مثلا تو چیزی موفق نبودن= ناراحتی

    یا مثلا کسی مخالف انتظار و عقیده شما عمل کنه = عصبانیت یا نا امیدی.
    یا اگه کسی به شما دروغ بگه= عصبانیت یا ناراحتی و نا امیدی.
    یا اگه کسی به شما بگه دوستون دارم = حس خوب

    الان حتی ممکنه این اخری رو تغییر بدیم اصلا! یعنی اگه کسی به شما بگه دوستون دارم= متنفر شدن از طرف مقابل!!!
    دود از سر بلند میشه الان اینو حس میکنم چون احساسات همون معادلات ریاضیه فقط توی خانم ها این معادلات ناخداگاه انجام میشه.
    ممکن نیست یعنی اینو بگیم که اگه کسی منو دوست داشت مساوی متنفر شدن از طرف مقابلم قرار بدم؟ میشه. فقط معادلات رو عوض میکنیم و دایم تکرار میکنیم تا اونجایی که حتی توی خواب ببنینیم که اگه کسی بهمون گفت دوست دارم ما تنفر نشون بدیم.

    این چیز خیلی پیجیده ایه من یادداشت دارم ازش این پایین مینویسم برای عشق جان ولی واقعا یه مدت هم که شده اینو ازمایش کنین.
    یه چیز دیگه میخواستم بگم الان من یه سن از متولد شدنم میگذره و خیلی وقتا مشغول چیزی بودم و این نتیجه تمام اون چیزی هست که تا الان تلاش کردم:

    "اگه میخوای از چیزی خالص و خوبش رو داشته باشی بکوب و کاملا از نو بسازش" این واقعا یه جمله ایه که توش یه زندگی دوباره هست. فقط باید درکش کنی.
    مثلا اگه دوست داشتن رو میخوای واقعا تجربه کنی بکوب از نو بسازش. یعنی برو از اوله اول و اینو کامل متوجه شو که دوست داشتن فقط گفتن دوست دارم نیست و تنها نبودنه نیست میشه یه دنیای دیگه ازش ساخت. مثل این میمونه که توی دنیای مثبت زندگی کردی و با دوست داشتن به یه دنیای دیگه میری یه دنیای پر از منفی.

  23. کاربران زیر از dudeee بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42155
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    یکم زیادی درسیه ولی خوبه اگه نگاهش کنین:


    سلام. تو این تایپیک میخواستم دو تا روش یا ایده خاص رو به شما بگم که به کنترل احساسات و موفقیت بیشتر شما کمک میکنه. لازمه اش صبوری و تمرکز هست. این دو تا رو حتما باید توی سطح بالایی داشته باشین. اگه کم بود هم مشکلی نیست ولی اگه سطح صبوری و تمرکزتون بالا بود راحت تر میتونین این دو ایده رو انجام بدین.

    حالا بریم سراغ ایده ها:

    با یه سوال شروع میکنیم : (این ایده ی خیلی باحال , عجیب غریب و واقعا فوق العاده ایه. کمک میکنه که تماما احساساتتون رو تو دست خودتون داشته باشین و کاملا از نیاز های غریزی خودتون اطلاع داشته باشین.

    سوال اینه که : فرض کنین توی خیابون یه نفر همین طور که شما داشتین قدم میزدین به شما بی دلیل چیز بدی گفت یا چیزی گفت که بدتون اومد و ناراحت شدین.
    الان میتونیم دو کار کنیم. به روش انتونی رابینز (دومی) و اولی (متداول) بریم.

    همین اول کار با روش متداول بریم:
    اون ادم به من حرف بدی زد و باید حالش رو بگیرم.
    یا: اون ادم به من حرف بدی زد ولی نمیتونم چیزی بهش بگم.

    خب بعدش یا مشغول کردن ذهن به یه حالت دفاعی هست که اونم باعث میشه سطح استرس بیشتر بشه و این یعنی کاهش تمرکز و از دست رفتن بخشی از حافظه و بسته شدن موقتی ذهن برای هر ایده ی جدید یا فکر جدید.
    چطور؟ هر بار که سطح استرس اینطوری میره بالا مثل این میمونه که یه شوک وارد شده و شوک هم ناگهانیه و این مثل این میمونه که یه نارنجک منفجر شده باشه و اطلاعات از هم توی ذهن فاصله میگیرن البته توی یه شکل نامنظم و این باعث میشه که دسترسی موقتی به اطلاعات و حافظه کند بشه. برای همین هست که وقتی عصبانی هستین یا استرس شدید دارین میگین که "من الان نمیتونم به یاد بیارم" دقیقا مثل همون اتفاقات جلسه امتحان که به خاطر استرس دانش اموز میگه نتونستم خوب بنویسم چون دسترسی به اطلاعات و حافظه موقتا مسدود شده یا همون که میگن به اصطلاح ذهنم قفل کرده. این یعنی دسترسی مسدود شده به خاطر توانایی نداشتن تو کنترل احساسات.

    حالا بیایم روش دوم یعنی انتونی رابینز.
    بازم همون موقعیت:
    یه نفر توی خیابون میاد بی دلیل حرفی میزنه به شما که حال شما احتمال داره بد بشه.

    بیاین حرفه ای تر کار کنیم. یکم ریاضی تر :

    حرف بد= عصبانی شدن
    بیاین اینو حذف کنیم.

    به جاش نظرتون چیه اینو اجرا کنیم؟
    حرف بد=یه خنده (شاید به خاطر اینکه طرف مقابل شما چقدر ادم بی ذهنیه که نمیدونه حرفش چه تاثیری میتونه رو شما داشته باشه. تبریک این ادم یه ادم بی-ش-عوره ! یعنی کسی که اطلاعات کافی نداره)

    یا اصلا میشه اینطوری تعریف کرد:
    حرف بد= نگاه کردن به اسمان و چک کردن وضعیت هوا!
    خنده دار به نظر میرسه ولی واقعیت همینه!
    این یعنی کنترل احساسات.
    شما بگید که طبق کدوم اصل گفته شده که از اول تولد شنیدن حرف بد= عصبانیت؟ هیچوقت همچین واقعیتی نبوده فقط این مساوی چیزی بوده که ما توی زندگیمون از طریق تجربیات دیگران بهش رسیدیم.
    الان فقط وقتش رسیده تا تعریف هامون رو عوض کنیم:

    یکم کار کنیم:

    من نتایج ازمونم بده= من ادم ضعیفی هستم و هیچوقت موفق نمیشم. اینو عوض کنیم به مثلا این:

    من نتایج ازمونم بده = گل بنفشه!
    گل بنفشه رو من هر وقت میبینم خوشحال میشم.
    و قراره که من به زودی با نتایج ازمونام خوشحال بشم.
    فقط کافیه اینطوری مثل این مثال گل بنفشه احساس بد رو جای گزین کنین با یه چیزی که واقعا مثبته و عاشقشین! فقط بهش معنا بدین بقیه اش رو مغز انجام میده فقط باور داشته باشین که مثلا نتایج ازمون بد هست= گل بنفشه

    یه مثال های دیگه بزنم:

    کسی بهم توجهی نمیکنه = من ادم بدی هستم و یا ضعیف هستم و دوست داشتنی نیستم

    این قطعا بده!
    یکم تغییرش بدیم:

    کسی بهم توجهی نمیکنه= سورپرایز شدن! واوو! omg !

    میدونم که کاملا بی معنی به نظر میرسه! ولی فقط این که این بار منفی ذهنی بره واقعا عالیه این یعنی یه دنیای دیگه.

    الان فقط یه کار کنین. تمام احساساتتون رو از نو بسازین و اونقدر تمرین کنین تو شرایط واقعی و سخت که کاملا کنترل احساسات رو داشته باشین حتی تو سخت ترین شرایط.

    اینو یادتون داشته باشین همیشه: هر کلمه ی منفی و تنفر یا کینه یا هر شک و تردید یا هر چیزی که بار منفی داشته باشه توی مغزتون داشته باشین= بسته شدن اتوماتیک مغز به روی ایده های جدید و بازدهی بیشتر و کم تر شدن از اونی که میتونین باشین. یه ادم قرار نیست جسمش بمیره یه ادم میتونه از ذهنش شروع کنه به مردن.

  25. کاربران زیر از dudeee بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42155
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    یه چیز دیگه هم بود ولی اون خیلی پیچیده بود یعنی در حقیقت بخش دوم این نوشته بود ولی از اونجایی که میگم طرف مقابل احساسات براش مهمه پس اونو نمیتونم بگم چون احساسات رو بدجور تحت تاثیر میگذاره و ازش به عنوان یه پل استفاده میکنه برای بازدهی بهتر. یعنی ساده تر اگه بخوام بگه میشه این که : از احساسات منفی به عنوان یه محرک قوی برای دور بودن از چیزایی که کمتر مهم هستن استفاده میکنیم. این منشاش یه جا دیگه هست از یه حالتی شبیه ptsd استفاده میکنه و باعث مشکلای دیگه میشه مثل وسواس فکری شدید و حالتی شبیه دو قطبی. یعنی در حد خیلی کوتاه اگه بخوام ازش مثال بزنم میتونم این رو بگم که تو همین مثلا بالا مثلا ادب که شما گفتین:
    فرض کنیم کسی ادب رو رعایت نکرده درست؟ حالا من معادلات رو طوری قرار میدم که اگه به طرف اون ادم بی ادب نزدیک تر بشم یعنی به ترس وجودیم نزدیک شدم. یعنی فرض کنین یه جایی تو ذهنتون میسازین مثل چه بدونم مثل جهنم و براش معادله میسازین و میگین که بی ادب = نزدیک شدن به جهنم.
    و براش یه چی میگن haven ذهنی میسازین یعنی یه جایی که از ترس جهنم ذهنی و اون ادم بی ادب میرین اون تو. حالا قراره برای این هم معادله بسازین میشه مثلا اینطوری گفت:
    ادب= .... ( چیزی که ازش میترسین مثلا گربه)
    گربه= ترس
    haven (همون سرپناه) = مثلا درس یا چیزای دیگه که مهم ترن.

    گفتم این خیلی پیچیده هست و نیازه که حداقل چند سال خودتون همه ی احساساتتون رو مسلط بشین روش و به چالش بکشیدش و این برای شما زیاد نمیتونه کارایی داشته باشه چون کار اصلی شما با احساسات هست. این ایده دومی که گفتم شاید برای کسایی به درد بخوره که زیاد احساساتی نیستن پس شما انجامش ندین اصلا چون احساساتتون رو نابود میکنه.

    احساسات خیلی عالین محرک همه چی ان میتونن محرک مثبت باشن و به جلو ببرن یا میتونن منفی باشن ببرن عقب یا کلا یه ادم رو باعث بشن که زودتر بمیره (اول از مغزش میمیره)

    همینا بودن. اگه بدونین چه لحظات سختی رو گذروندم تا تمام اینارو تک تک تجربه کردم... ولی ارزش تمرین رو حتما داره. تفاوت وقتی معلوم میشه که مثلا بگن x و خیلیا ناراحت بشن و شما به جای ناراحت شدن مثلا متعجب بشین یا خوشحال بشین یا هر چی که منفی نباشه. این خیلی خوبه نه؟ وقتی اینو با تمام وجودتون درک کنین اصلا نمیگین که فلان چیزی رو من ارزوش رو داشتم توی زندگیم داشته باشم ولی هیچوقت بهش نمیرسم. سوال اینه چرا نمیرسین؟ کجا نوشته نمیرسین؟ تلقین نیست؟ معادلاتتون رو یکم بد قرار ندادین؟
    x= فقط یه رویا و هیچوقت بهش نمیرسم.
    نه نه نه. این اصلا لذتی نداره.
    عوضش کنیم:
    x= من با تلاش زیادم این رویا رو توی واقعیت پیاده میکنم. هر روز و هر شب کار میکنم و تلاش میکنم و اینو میسازمش فقط باید معادلاتم رو بسازم و این ساخته میشه.
    این عقیده های قدیمی که هر چیزی که ما تجربه میکنیم از ناخداگاهمون منشا گرفته اینو واقعا بیخیال بشیم دیگه خیلی خز شده
    برای همین میگم که اگه میخوای متفاوت همه چی رو تجربه کنی بکوب از نو بسازش. خیلی چیزا هستن که غلطن (چون احساسات بد(یعنی چیزایی که ما اسمشون رو گذاشتیم بد مثل عصبانیت و ... نه این که واقعا بد باشن نه از دیدگاه ما بد هستن ممکنه من بگم عصبانیت مساوی احساس خوب) رو تجریک میکن) و این چیزا رو اسم ناخداگاه روش گذاشتن. این یعنی همون علم نمیدونم 50000 هزار سال پیش.
    احساسات رو ما مثل معادلات خودمون قرار میدیم ولی شروعش همون دوران کودکیه و توسط رفتارای ادمای دور و برمون. من میگم خیلی زمان گذشته از اون زمان و شاید هم اصلا درست نباشه بیاین عوضشون کنیم نظرتون چیه؟ مثلا مثل همون مثالایی که بالا زدم.

    گاهی وقتا همه کتاب هایی که داری باید کلا بیخیالشون بشی و بذاری کنار و سعی کنی متفاوت فکر کنی. من کتاب میخونم و به اندازه سواد نویسنده اش چیزای تازه یاد میگرم ولی برای اینکه بتونم چیزای جدید که هیچوقت به ذهن کسی نیومده رو تجربه کنم باید عادت بدم خودم رو که فکر کنم.

    بیشتر فکر کن خیلی بیشتر. با خوندن کتاب شاید در حد زمانی که توش هستی محدود بشی ولی فکر کردن ازادت میکنه و هیچوقت محدود نیستی به زمان و ذهنت همیشه اماده تجربه کردن چیزای جدید هست.
    بعضی وقتا همه کتابا حتی اونایی که عاشقشون هستی رو بنداز دور و فقط فکر کن.

    یکم زندگی متفاوت از لحاظ عقیده ها.

    این یکی فقط نظر خودمه فقط به عنوان یه عقیده میخوام بگم و منظور خاصی ندارم و نمیخوام هم به کسی تحمیل کنم ولی فکر کردن بهش میارزه:
    میگن که دنبال معنی باش. 1 میلیون سال بعد یا بیشتر وقتی که قبلا تو جست و جوی معنی بودیم و دیدیم که چیز خاصی نیست اون وقت بزرگترین دشمن و جنایتکار ما کسایی میشن که معنی گرایی رو تبلیغ کردن و به ما یاد دادن

    بزرگترین و بدترین جنایتی که میتونه وجود داشته باشه چیه؟ کشتن,زندان,تبعید,و .... ؟؟ نه. بزرگترین جنایتی که میشه کرد اینه که به زندگی معنی داد و در جست و جوی معنی بود. شاید برای ما خوشایند باشه به دنبال معنی بودن و معنی دادن به زندگی ولی یه زمان خیلی دور که بیاد و خسته از گشتن معنی بشیم بزرگترین جنایت رو ما کردیم که به دنبال معنی گشتن رو به ایندگان خودمون اموزش دادیم و مسوولیم.
    یه سریال هست در سبک علمی تخیلی که چند نفر توی فضا سفر میکردن و توی یه قسمتی از فضا به یه کشتی فضایی برخورد کردن که از زمین اومده بود ولی دیگه خبری ازش نشد و سرنشین هاش مرده بودن. یه اتفاقاتی افتاد و اون سرنشین هایی که مرده بودن تونستن با سرنشین هایی که الان سفر کرده بودن حرف بزنن بقیه اش رو خودتون ببینین.
    ولی اصل پیامش این بود که یه زمان میشه دنبال معنی گشتن مثل همون سرنشین های مرده که فیلم نشونش میده میشه یعنی زنده ای ولی انگار مردی چون واقعیت و چیزی که بی اراده توی ذهنت شکل گرفته(معنی گرایی) باهم سنخیتی نداره و بدترین جنایت اینجا شکل میگیره که دیگه کاری نمیشه کرد چون تحمل کردن تنها گزینه هست مثل همون سرنشین های مرده.

    واقعا مردن چیزی نیست نهایت ادم کشته میشه انگار هیچوقت نبوده ولی اونی که گفتم خود درده مثل یه زندان که همیشه توش هستی و راه فرار نداری هیچوقت.

    قصدم از این اخریه فقط این بود که بگم یکم متفاوت تر فکر کنیم و دنبال ساختارای جدید تر باشیم برای خودمون از لحاظ احساس و زندگی و ... این اخریه رو میشه نظری ندیم بهش ؟ فقط خواستم مثال بزنم.
    ویرایش توسط dudeee : 10-19-2019 در ساعت 08:29 PM

  27. کاربران زیر از dudeee بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42155
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    ادم ها رو نمیشه عوض کرد و نمیشه هم وقت گذاشت همه رو شناخت چون معادلات متفاوته ولی شما تعیین میکنین که معادلات طوری باشه که حالتون همیشه خوب باشه. چون روی معادلات کار کردین و مساویا رو درست قرار دادین. اشکال رو توی بقیه گشتن اینم قدیمی شده. بهتره به جاش اشکال رو توی تعریف های خودمون بگردیم. اون انعکاس رفتار بقیه (تو این مورد ادب طرف مقابل) فقط یه بازتابه از معادلات ذهنی من که معادلات ذهنی من چطوره. اصلا رفتار طرف مقابل معنی نداره فقط اون معادلات ذهنی شما بهش معنی میده. ( این یه بحث سنگینه نمیدونم منظورم رو متوجه میشین یا نه) اگه میخوای تو هر چیزی سریعتر پیشرفت کنی اشتباهات بقیه رو ازش یه دیوار نساز برای کوبوندن رو سرشون. ازش یه چیزی بساز برای به چالش کشوندن این معادلات ذهنی خودت که بدونی درسته یا نه. این یه طرز فکری هست که مال اینده هست مال گذشته نیست. اشتباهات بقیه رو دوست داشته باش و ازش استفاده کن برای این معادلات ذهنی خودت. بهترین دوست شما همونیه که شما رو توی شرایط سخت قرار میده چون به شما میگه این معادلات ذهنی شما درست نیستن که حالت خوب نیست یا یه احساس بدی پیدا کردی و تسلطی رو خیلی چیزا نداری. واقعا همه چی بازیه فرموله معادلاته و ... زندگی همینه فقط. معادلات رو درست بساز هیچ نشدی نداره این نشدا از کجا میان از همون معادلات ذهنی که باورش کردن. شک دارم که ادم نتونه پرواز کنه. اینطوری فکر کن برای چیزایی که با اطمینان میگفتی و میگن که نمیشه. به همه چی شک کن چون از نو داری همه چی رو میسازی و از نو به همه چی داری معنی میدی و این یعنی زندگی خودت و دنیای ذهنی که دنبالش بودی.

    طولانی شد ولی ارزشش رو داشت که این تجربیات رو در اینجا بنویسم. مشکل ظاهرا یه چیزی کوچیکی به نظر میرسه ولی همونطور که گفتم مشکل عمیق تر از این حرفاست و بهتره روش عمیقا کار کنین و همه چی رو از نو بسازین.
    ویرایش توسط dudeee : 10-19-2019 در ساعت 08:44 PM

  29. کاربران زیر از dudeee بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط dudeee نمایش پست ها
    ادم ها رو نمیشه عوض کرد و نمیشه هم وقت گذاشت همه رو شناخت چون معادلات متفاوته ولی شما تعیین میکنین که معادلات طوری باشه که حالتون همیشه خوب باشه. چون روی معادلات کار کردین و مساویا رو درست قرار دادین. اشکال رو توی بقیه گشتن اینم قدیمی شده. بهتره به جاش اشکال رو توی تعریف های خودمون بگردیم. اون انعکاس رفتار بقیه (تو این مورد ادب طرف مقابل) فقط یه بازتابه از معادلات ذهنی من که معادلات ذهنی من چطوره. اصلا رفتار طرف مقابل معنی نداره فقط اون معادلات ذهنی شما بهش معنی میده. ( این یه بحث سنگینه نمیدونم منظورم رو متوجه میشین یا نه) اگه میخوای تو هر چیزی سریعتر پیشرفت کنی اشتباهات بقیه رو ازش یه دیوار نساز برای کوبوندن رو سرشون. ازش یه چیزی بساز برای به چالش کشوندن این معادلات ذهنی خودت که بدونی درسته یا نه. این یه طرز فکری هست که مال اینده هست مال گذشته نیست. اشتباهات بقیه رو دوست داشته باش و ازش استفاده کن برای این معادلات ذهنی خودت. بهترین دوست شما همونیه که شما رو توی شرایط سخت قرار میده چون به شما میگه این معادلات ذهنی شما درست نیستن که حالت خوب نیست یا یه احساس بدی پیدا کردی و تسلطی رو خیلی چیزا نداری. واقعا همه چی بازیه فرموله معادلاته و ... زندگی همینه فقط. معادلات رو درست بساز هیچ نشدی نداره این نشدا از کجا میان از همون معادلات ذهنی که باورش کردن. شک دارم که ادم نتونه پرواز کنه. اینطوری فکر کن برای چیزایی که با اطمینان میگفتی و میگن که نمیشه. به همه چی شک کن چون از نو داری همه چی رو میسازی و از نو به همه چی داری معنی میدی و این یعنی زندگی خودت و دنیای ذهنی که دنبالش بودی.

    طولانی شد ولی ارزشش رو داشت که این تجربیات رو در اینجا بنویسم. مشکل ظاهرا یه چیزی کوچیکی به نظر میرسه ولی همونطور که گفتم مشکل عمیق تر از این حرفاست و بهتره روش عمیقا کار کنین و همه چی رو از نو بسازین.
    خیلی حرفاتو دوست داشتم . خیلی خیلی خیلی ... عالی بود. گاهی فکر میکنیم مشکلی که برامون پیش اومده مقصر دیگرانن و اونا باید اصلاح بشن و به راحتی ازش میگذریم وقتی به این مسایل کوچیک اهمیتی نمیدم و تحلیلش نمیکنم باز اگر دوباره تو اون شرایط قرار بگیرم همون اشتباه و باز ترجیح میدم که فرار کنم به جا اینکه یه راه حلی براش پیدا کنم .
    همیشه تو همین موضوع مشکل داشتم که وقتی یکی منو ناراحت میکنه دقیقا یا سکوت میکنم و نمیتونم جوابش بدم که بعدا خودمو سرزنش میکنم یا اینکه عصبانی میشم و جوابشو میدم و باز پشیمون میشم که چرا گذشت نکردم . در کل سعی میکنم به افرادی که از خط قرمزام رد میشن نزدیک نشم ولی درست گفتی راه حلش فرار و دوری نیست
    معلومه که برای تک تک مسایلی که باهاش روبه رو میشی سعی میکنی که دلیلشو راه حلشو منشاشو اصولی و علمی حل کنی جوری که دوباره تکرار نشه و بهترین و درسترین رفتارو داشته باشی . پس راه طولانی درپیشه برای یادگیری. خیلی ازت ممنونم
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  31. بالا | پست 19


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    خیلی حرفاتو دوست داشتم . خیلی خیلی خیلی ...
    قسمت هایی از کتاب عصر بی گناهی

    تنهایی واقعی، زندگی کردن میان همه ی این انسان های مهربانی است که از آدم فقط توقع تظاهر دارند.

  32. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42155
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    خیلی حرفاتو دوست داشتم . خیلی خیلی خیلی ... عالی بود. گاهی فکر میکنیم مشکلی که برامون پیش اومده مقصر دیگرانن و اونا باید اصلاح بشن و به راحتی ازش میگذریم وقتی به این مسایل کوچیک اهمیتی نمیدم و تحلیلش نمیکنم باز اگر دوباره تو اون شرایط قرار بگیرم همون اشتباه و باز ترجیح میدم که فرار کنم به جا اینکه یه راه حلی براش پیدا کنم .
    همیشه تو همین موضوع مشکل داشتم که وقتی یکی منو ناراحت میکنه دقیقا یا سکوت میکنم و نمیتونم جوابش بدم که بعدا خودمو سرزنش میکنم یا اینکه عصبانی میشم و جوابشو میدم و باز پشیمون میشم که چرا گذشت نکردم . در کل سعی میکنم به افرادی که از خط قرمزام رد میشن نزدیک نشم ولی درست گفتی راه حلش فرار و دوری نیست
    معلومه که برای تک تک مسایلی که باهاش روبه رو میشی سعی میکنی که دلیلشو راه حلشو منشاشو اصولی و علمی حل کنی جوری که دوباره تکرار نشه و بهترین و درسترین رفتارو داشته باشی . پس راه طولانی درپیشه برای یادگیری. خیلی ازت ممنونم
    خواهش میکنم زفیق جان . برای خودتون اینارو انجام بدین اگه میخواین یه دنیای متفاوت بسازین برای خودتون. بین گفتن و عمل کردن یه راه درازه. اگه جنس مخالفم نبودین و احساسات تو کار نبود دومی رو میگفتم اون واقعا شدیدااااااااااااااااااااا اااااا عالیه. راجب حافظه هستش و این که چطور اطلاعات رو به همدیگه نزدیک تر کنیم تا هیچوقت هیچ چیزی یادمون نره. من امتحان کردم توی این سالی که گذشت و هر بار که چیزی میخواستم یادم بیاد حتما یادم میومد. دیدین بعضی وقتا میخواین یه چی رو یادتون بیارین اما نمیشه و اخرش مجبور میشین ولش کنین؟ این دومی یه جوری کار میکنه که اون فاصله فضایی بین مراکز حافظه انگار کمتر بشه و جست و جو سریعتر بشه و "حتما" اون چیزه یادتون بیاد. (ولی باعث وسواس فکری شدید میشه. چون وسواس فکری یعنی بیشتر و سریعتر شدن پردازش و انتقال اطلاعات توی بخشایی از مغز که مربوط میشه به حافظه و پردازش اطلاعات.) این مربوط استفاده از همون کنترل احساسات هست ولی تو قالب پیچیده و ترکیبی با یه سری چیزای دیگه. ولی برای الان متاسفم چون که جنس مخالفم هستین و اون رو نمیتونم بگم چون تاثیر بدی روی احساسات میذاره و چون پردازش سریعتر میشه باعث میشه دایم خواب تکراری و عجیب غریب ببینین
    مشکل دیگه و اصل مشکل اینه که شما زندگی رو خیلی جدی گرفتین. ماها موجودات بی ارزشی هستیم که یه زمان خیلی خیلی نزدیک میمیریم چه ارزشی داره که کی چی میگه یا چطور رفتار میکنه یا من چیکار میکنم موفق میشم نمیشم ادم فقیری میشم یا ثروتمند میشم یا فلان کارو انجام میدم یا نمیدم ... اینا همش استرس اضافه هست.
    باور کنین ما فقط یه مسافریم همین الان این همه مدت که زندگی کردین چطوری گذشت؟ انشالله که 120 سال عمر میکنین ولی با خوش بینی تمام رنج خیلیامون همون 60 هست یعنی شما الان تقریبا نصفای عمرتون رفته! باور میکنین؟ خیلی زود گذشت فکر میکردم یه زمان که وقت پیدا میکنم میرم نمیدونم کهکشانای دیگه رو بگردم. تا چشم به هم زدن نزدیکای نصف عمر من (اگه 60 سال بود) هم گذشت...
    همه ادما در هر صورتش با ارزشن تو هر شغل یا بیکاری که باشن اگه کار خاصی انجام داده باشن اگه انجام نداده باشن اگه خوشحال بمیرن اگه غمگین بمیرن چون ارزش رو ما میذاریم این دیدگاه ما هست که میگه کدوم ادم ارزش داره شاید من بگم ادمی که باعث مردن خیلیا شده ارزشمند ترین ادمه. فکر میکردم ادما تو دوران مدرنشون هست. نه. تو اون دوران اولیه هستیم هنوز ارزش هامون هم خنده داره هنوز زمان کمیه که وجود داریم. کاش میشد یه خیلی زمان دور تر به دنیا میومدیم و وقت کممون صرف چیزای بی ارزش نمیشد. ولی اگه دور تر به دنیا میومدیم بازم میگفتیم دور تر و بازم دور تر. مثل همون انعکاسا که گفتم فکر میکنی ساختمان رو میتونی ببینی ولی نه فقط از روی انعکاساش میبینی.
    خیلی زود گذشت
    فقط حسرت صداهایی که میخواستم بشنوم
    و چیزای عجیبی که میخواستم و حالتایی که میخواستم تجربه کنم
    خوبه که میتونم توی خواب ببینمشون
    اینارو قبلا گفتم بهتون منظورم چیه

    توی وبلاگتون پیام میذارم و بعضی وقتا بهتون پیام میدم فقط شما بنویسین اونجا منم اسپم میدم

    bye
    ویرایش توسط dudeee : 10-20-2019 در ساعت 07:11 AM

  34. کاربران زیر از dudeee بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط dudeee نمایش پست ها
    خواهش میکنم زفیق جان . برای خودتون اینارو انجام بدین اگه میخواین یه دنیای متفاوت بسازین برای خودتون. بین گفتن و عمل کردن یه راه درازه. اگه جنس مخالفم نبودین و احساسات تو کار نبود دومی رو میگفتم اون واقعا شدیدااااااااااااااااااااا اااااا عالیه. راجب حافظه هستش و این که چطور اطلاعات رو به همدیگه نزدیک تر کنیم تا هیچوقت هیچ چیزی یادمون نره. من امتحان کردم توی این سالی که گذشت و هر بار که چیزی میخواستم یادم بیاد حتما یادم میومد. دیدین بعضی وقتا میخواین یه چی رو یادتون بیارین اما نمیشه و اخرش مجبور میشین ولش کنین؟ این دومی یه جوری کار میکنه که اون فاصله فضایی بین مراکز حافظه انگار کمتر بشه و جست و جو سریعتر بشه و "حتما" اون چیزه یادتون بیاد. (ولی باعث وسواس فکری شدید میشه. چون وسواس فکری یعنی بیشتر و سریعتر شدن پردازش و انتقال اطلاعات توی بخشایی از مغز که مربوط میشه به حافظه و پردازش اطلاعات.) این مربوط استفاده از همون کنترل احساسات هست ولی تو قالب پیچیده و ترکیبی با یه سری چیزای دیگه. ولی برای الان متاسفم چون که جنس مخالفم هستین و اون رو نمیتونم بگم چون تاثیر بدی روی احساسات میذاره و چون پردازش سریعتر میشه باعث میشه دایم خواب تکراری و عجیب غریب ببینین
    مشکل دیگه و اصل مشکل اینه که شما زندگی رو خیلی جدی گرفتین. ماها موجودات بی ارزشی هستیم که یه زمان خیلی خیلی نزدیک میمیریم چه ارزشی داره که کی چی میگه یا چطور رفتار میکنه یا من چیکار میکنم موفق میشم نمیشم ادم فقیری میشم یا ثروتمند میشم یا فلان کارو انجام میدم یا نمیدم ... اینا همش استرس اضافه هست.
    باور کنین ما فقط یه مسافریم همین الان این همه مدت که زندگی کردین چطوری گذشت؟ انشالله که 120 سال عمر میکنین ولی با خوش بینی تمام رنج خیلیامون همون 60 هست یعنی شما الان تقریبا نصفای عمرتون رفته! باور میکنین؟ خیلی زود گذشت فکر میکردم یه زمان که وقت پیدا میکنم میرم نمیدونم کهکشانای دیگه رو بگردم. تا چشم به هم زدن نزدیکای نصف عمر من (اگه 60 سال بود) هم گذشت...
    همه ادما در هر صورتش با ارزشن تو هر شغل یا بیکاری که باشن اگه کار خاصی انجام داده باشن اگه انجام نداده باشن اگه خوشحال بمیرن اگه غمگین بمیرن چون ارزش رو ما میذاریم این دیدگاه ما هست که میگه کدوم ادم ارزش داره شاید من بگم ادمی که باعث مردن خیلیا شده ارزشمند ترین ادمه. فکر میکردم ادما تو دوران مدرنشون هست. نه. تو اون دوران اولیه هستیم هنوز ارزش هامون هم خنده داره هنوز زمان کمیه که وجود داریم. کاش میشد یه خیلی زمان دور تر به دنیا میومدیم و وقت کممون صرف چیزای بی ارزش نمیشد. ولی اگه دور تر به دنیا میومدیم بازم میگفتیم دور تر و بازم دور تر. مثل همون انعکاسا که گفتم فکر میکنی ساختمان رو میتونی ببینی ولی نه فقط از روی انعکاساش میبینی.
    خیلی زود گذشت
    فقط حسرت صداهایی که میخواستم بشنوم
    و چیزای عجیبی که میخواستم و حالتایی که میخواستم تجربه کنم
    خوبه که میتونم توی خواب ببینمشون
    اینارو قبلا گفتم بهتون منظورم چیه

    توی وبلاگتون پیام میذارم و بعضی وقتا بهتون پیام میدم فقط شما بنویسین اونجا منم اسپم میدم

    bye
    درسته که اینقدر وقتمون کمه که ارزش نداره که به رفتارها و برخوردهای ادمای اطرافیان توجه کنیم و بخوایم همشون رو نادیده بگیریم و فقط به اهداف خودمون فکر کنیم. اما خیلی سخته. گاهی یک کلمه میتونه فردو اونقدر بهم بریزه که نتونه دیگه بلند شه و گاهی با یه حرف میتونه تمام استعدادی خودشو شکوفا کنه .حرف و امواج منفی و مثبتی که همیشه اطرافمونن خیلی رومون اثر میزارن . مگر با همین روش های که پیشنهاد دادی بشه درمقابلشون خودمون رو قوی کنیم ولی هر روز با یه مسله جدید و یه حرف جدید روبه رو هستیم که خودبه خود خیلی از وقت و انرژیمونو میگیره و از اهدافمون دورترمون میکنه . مثلا من یادمه داشتم برای امتحان جامع میخوندم یه هفته قبل از امتحان یهویی با استادم تماس گرفتم درمورد امتحان سوال میپرسیدم یهویی دراومد گفت قراره امسال یک نفرو بندازیم و خیال نکن همه رو قبول میکنیم همین یه حرف باعث شد من 4 روز گریه کنمو استرس بگیرم که یادمه تمام اعضای خانوادم دورم حلقه زدن و داشتن مرتب بهم روحیه میدادن که اخرش خواهرم با یه سری حرفاش تونست منو قانع کنه که افتادی هم که افتادی هیچ ارزشی نداره خخخخخخخخ که البته بهترین نمره هم گرفتم ولی ادمای بیخود و عقده ای زیادی اطرفامونن که میخان دنیا رو خیلی بزرگ و مهم جلوه بدن و بگن اگر فلان کارو نکنی بدبخت میشی بیکار میشی بیچاره میشی .
    درمورد بحث خواب هم خیلی دوست دارم درموردش بدونم و حرف بزنم انشالله یه روز درمورده خواب مخصوصا خواب های اینده نگر بحث کنیم خیلی خوبه .فکر کنم تو این زمینم خیلی مطالعه داشتی؟ کلن بحث خواب خیلی بحث جالبیه
    دکترجان، دوست مهربون و علمی خودم میدونی که حرفات خیلی عالین و من خیلی دوس دارم ممنون ازینکه وقت گذاشتی
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  36. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    .انسان ها موجودات عجیبی هستن تا زمانی که رقابتی وجود نداشته باشه همیشه مهربون و خوب امان از روزی که با اون شخص همکار میشی و فرضا قراره یه پروژه رو باهم انجام بدین یهویی ماهیت پلیدشون رو نشون میدن حتی تا مرحله کشتن و سکته دادن همدیگه هم پیش میرن . یعنی همیشه باید تنها موند و تنهایی از پس همه ی کارها براومد؟ هیچ وقت نباید کارگروهی کرد؟
    دوستان مشاورم اگر روشی برای شناخت افراد بدون اینکه بخوایم ارتباط کاری باهم داشته باشیم بلدین بگین ؟
    چه خصوصیاتی از افراد رودرنظر میگیرید که باهاش دوست بشید و معاشرت کنید و چه خصوصیاتی باعث میشه که به اون اشخاص نزدیک نشین
    برخوردتون با افرادی که ادب رو رعایت نمیکنه چجوریه؟
    و اینکه واقعا ما انسان چه موجوداتی هسیم؟

    یه جورایی با توجه به ادمایی که دوروبرمون زندگی میکنن باید تصمیم بگیریم به تنهایی کامل بشیم وگرنه با این وضعی که هست به نظرم کار گروهی معنایی نداره ....
    سلام
    من خودم زیاد اهل ارتباط های عمیق در دوستی نیستم ، اما خب بی وفا هم نیستم.
    اما خب دوستی هم باید چهار چوب و خط مشی داشته باشه ، و با هر کس تا حدودی دوستی کرد !
    خیلی از دوستی ها و ارتباطات اتفاقی هستن و دست ما نیستن ، اما خب بعضی ها هم هستن که به دل میشینن و ما انتخاب میکنیم که باهاشون دوست بشیم و ارتباط داشته باشیم .
    چیزی که تو تمام روابط با انسان ها مشترکه ، از دوستی بگیر تا همسر و پدر و مادر و... اینکه آدما باهم متفاوت هستن ،شخصیتی و فکری ،اعتقادی و ... و با توجه به همین ممکنه بعضی خصوصیاتشون برای ما زننده ، زشت یا ضد ارزش باشه ، پس ما باید این خصوصیات رو هم بپذیریم ، اگه از خط قرمز های ما عبور میکنن که باید از دایره ارتباط خود خارج کنیم یا اگه نزدیکان هستن .
    خلاصه میگم بعضی وقت ها اطراف آدم شاید فسادی باشه که آدم باید چشمش رو روی اون ببنده ، البته اینم حد و حدودی داره! ( دقیق یادم نمیاد اما حدیث یا روایتی بود خوندم که آدم باید هفتاد گناه برادر مومنش را پنهان کنه!)

    اما خب بعضی ها هستن که راحت میشه شناخت که نه تنها ارزش ارتباط ندارن ، حتی آسیب زا هم هستن.
    یکی از راهای شناخت همین ادبه که گفتین ، دوم اخلاق !
    اگه کمی خودمون رو بشناسیم بدی و زشتی همه، بپذیریم ! میفهیم که آدم مقابل از چه اصول یا غریزه ای پیروی میکنه .
    اعتقاد هم نقش خیلی اساسی داره که باتوجه به اعمال و رفتار میشه میزان اعتقادات را هم سنجید .
    همه اینا همش حرفه آدم تا خودش در مسیر درست قرار نگیره حس نمیکنه ،
    ما آدما وقتی بدی خودمون رو پذیرفتیم و تعریف شخصی خودمون را از خوبی داریم و در صدد اصلاح نیستبم بعضی وقت ها بدی یا زشتی بقیه را هم ببینیم با خنده از کنارش رد میشه ، حتی برای هم تعریف میکنیم و میخندیم.
    من هر وقت تو زندگی با آدمای اشتباهی برخود میکردم خودمو محکوم میکردم ! به نظر من شما هم اگه میخواین آدمها رو بدون ارتباط سریع بشناسین روی خودتون کار کنین .

    برای جواب سوالتون در باب کار و زندگی اجتماعی ، برای آدم های اطرافتون ارزش گذاری کنید و با هر کس به اندازه ارزش باهاش ارتباط و رفتار کنید !
    برای درک بهتر بزارین یک مثال بزنم ، مثلاً اگه یکی محل کارتون مثل گرگ رفتار میکنه ، هم از ارتباط باهاش پرهیز کنید هم به دنبال بیرون کردنش باشین ! اگه یکی اخلاقش مثل سگه نزدیکش نشین ، چون بحث کردن باهاش فایده نداره سنگ انداختن باعث سروصدای بیشتر و اذیت بیشتر خودتون میشه ، اگه یکی مثل خر فقط میخواد کار کنه خب شما هم ازش کار بکشید حقش هم بدین و...
    خیلی از انسان ها غریزی زندگی میکنن پس توشون دنبال انسانیت نباشین!
    یکسری هم که با اعتقادات دارن زندگی، از اینا بیشتر بترسین چون معلوم نیست پیرو چه اعتقاداتی هستن و چقدر بهش عمل میکنن. یکسری از اینا از دسته اول میتونن خطرناک تر هم باشن متاسفانه الان دوره ای شده خودشون حکم اجتهاد میدن ( از هر دینی) و میتونن حتی بدترین کار ها را بدون تردید و عذاب وجدان انجام بدن ! اینا رو هم راحت میشه با سنجیدن اعمال و اعتقادشون شناخت !
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  37. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,487 بار در 1,290 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    سلام
    من خودم زیاد اهل ارتباط های عمیق در دوستی نیستم ، اما خب بی وفا هم نیستم.
    اما خب دوستی هم باید چهار چوب و خط مشی داشته باشه ، و با هر کس تا حدودی دوستی کرد !
    خیلی از دوستی ها و ارتباطات اتفاقی هستن و دست ما نیستن ، اما خب بعضی ها هم هستن که به دل میشینن و ما انتخاب میکنیم که باهاشون دوست بشیم و ارتباط داشته باشیم .
    چیزی که تو تمام روابط با انسان ها مشترکه ، از دوستی بگیر تا همسر و پدر و مادر و... اینکه آدما باهم متفاوت هستن ،شخصیتی و فکری ،اعتقادی و ... و با توجه به همین ممکنه بعضی خصوصیاتشون برای ما زننده ، زشت یا ضد ارزش باشه ، پس ما باید این خصوصیات رو هم بپذیریم ، اگه از خط قرمز های ما عبور میکنن که باید از دایره ارتباط خود خارج کنیم یا اگه نزدیکان هستن .
    خلاصه میگم بعضی وقت ها اطراف آدم شاید فسادی باشه که آدم باید چشمش رو روی اون ببنده ، البته اینم حد و حدودی داره! ( دقیق یادم نمیاد اما حدیث یا روایتی بود خوندم که آدم باید هفتاد گناه برادر مومنش را پنهان کنه!)

    اما خب بعضی ها هستن که راحت میشه شناخت که نه تنها ارزش ارتباط ندارن ، حتی آسیب زا هم هستن.
    یکی از راهای شناخت همین ادبه که گفتین ، دوم اخلاق !
    اگه کمی خودمون رو بشناسیم بدی و زشتی همه، بپذیریم ! میفهیم که آدم مقابل از چه اصول یا غریزه ای پیروی میکنه .
    اعتقاد هم نقش خیلی اساسی داره که باتوجه به اعمال و رفتار میشه میزان اعتقادات را هم سنجید .
    همه اینا همش حرفه آدم تا خودش در مسیر درست قرار نگیره حس نمیکنه ،
    ما آدما وقتی بدی خودمون رو پذیرفتیم و تعریف شخصی خودمون را از خوبی داریم و در صدد اصلاح نیستبم بعضی وقت ها بدی یا زشتی بقیه را هم ببینیم با خنده از کنارش رد میشه ، حتی برای هم تعریف میکنیم و میخندیم.
    من هر وقت تو زندگی با آدمای اشتباهی برخود میکردم خودمو محکوم میکردم ! به نظر من شما هم اگه میخواین آدمها رو بدون ارتباط سریع بشناسین روی خودتون کار کنین .

    برای جواب سوالتون در باب کار و زندگی اجتماعی ، برای آدم های اطرافتون ارزش گذاری کنید و با هر کس به اندازه ارزش باهاش ارتباط و رفتار کنید !
    برای درک بهتر بزارین یک مثال بزنم ، مثلاً اگه یکی محل کارتون مثل گرگ رفتار میکنه ، هم از ارتباط باهاش پرهیز کنید هم به دنبال بیرون کردنش باشین ! اگه یکی اخلاقش مثل سگه نزدیکش نشین ، چون بحث کردن باهاش فایده نداره سنگ انداختن باعث سروصدای بیشتر و اذیت بیشتر خودتون میشه ، اگه یکی مثل خر فقط میخواد کار کنه خب شما هم ازش کار بکشید حقش هم بدین و...
    خیلی از انسان ها غریزی زندگی میکنن پس توشون دنبال انسانیت نباشین!
    یکسری هم که با اعتقادات دارن زندگی، از اینا بیشتر بترسین چون معلوم نیست پیرو چه اعتقاداتی هستن و چقدر بهش عمل میکنن. یکسری از اینا از دسته اول میتونن خطرناک تر هم باشن متاسفانه الان دوره ای شده خودشون حکم اجتهاد میدن ( از هر دینی) و میتونن حتی بدترین کار ها را بدون تردید و عذاب وجدان انجام بدن ! اینا رو هم راحت میشه با سنجیدن اعمال و اعتقادشون شناخت !
    آقا رضا خیلی خیلی ممنونم . مثال های خیلی قشنگ و واضحی زدید یه جوری که دوست داشتم ازون مثال ها بیشتر بنویسید همه انواعشو دوس داشتم بدونم
    از همه ی اون مثال ها من برخورد داشتم مثلا یکیش همون که گفتین یکی از دوستام خیلی اخلاقش سگ بود و به همه بدبین بود و به اخلاق رک خودشم افتخار میکرد که مثلا اگر اینجوری رفتار کنه میتونه حقشو بگیره منم هر چی راهنماییش میکردم که داری همه رو باخودت دشمن میکنی فایده نداشت
    اما در اخر یه اصطلاح هست که میگه با قوم و خویش معامله نکن چون ممکنه فردا باهم بد بشن و رابطه ها خراب بشه تو دوستی هم صادقه به نظرم اگر هر رابطه ای حرف کار و پروژه ای درمیون بود بهتره با دوست صمیمی نباشه چون دوستی ها خراب میشه
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  39. 2 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نمیدونم، احتمالا از لیست کسایی که آدم حسابشون میکنم حذفش میکنم ولی برخورد تند یا پرخاش از من نمیبینید، البته احتمالا

  41. کاربران زیر از heh_heh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 25


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : انسان ها موجودات عجیب

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    .انسان ها موجودات عجیبی هستن تا زمانی که رقابتی وجود نداشته باشه همیشه مهربون و خوب امان از روزی که با اون شخص همکار میشی و فرضا قراره یه پروژه رو باهم انجام بدین یهویی ماهیت پلیدشون رو نشون میدن حتی تا مرحله کشتن و سکته دادن همدیگه هم پیش میرن . یعنی همیشه باید تنها موند و تنهایی از پس همه ی کارها براومد؟ هیچ وقت نباید کارگروهی کرد؟
    دوستان مشاورم اگر روشی برای شناخت افراد بدون اینکه بخوایم ارتباط کاری باهم داشته باشیم بلدین بگین ؟
    چه خصوصیاتی از افراد رودرنظر میگیرید که باهاش دوست بشید و معاشرت کنید و چه خصوصیاتی باعث میشه که به اون اشخاص نزدیک نشین
    برخوردتون با افرادی که ادب رو رعایت نمیکنه چجوریه؟
    و اینکه واقعا ما انسان چه موجوداتی هسیم؟

    یه جورایی با توجه به ادمایی که دوروبرمون زندگی میکنن باید تصمیم بگیریم به تنهایی کامل بشیم وگرنه با این وضعی که هست به نظرم کار گروهی معنایی نداره ....
    انسان ها واقعا موجودات عجیبی هستن وچیزی که الان میگم وابراز میکنم صرفا به عنوان تجربه شخصی وشرح تجربه هست یعنی یه کُلیت نیست که روی اکثر افراد صدق کنه برای مثال اکثر افراد قد بلند اعتماد به نفس بالایی دارند چیزی که من قراره تایپ کنم با استاندارد بالا هم راه نیست چون ناشی از تجربه ی من هست ومثلث تجربه شامل شخصیت و شرایط و مخاطبین هست این رو من نمیگم این رو تو کتاب یه روانشناس فرانسوی با نام تئودور سیمون خوندم
    به نظر من
    انسان یک حیوان ناطق هست که تحت تاثیر شرایط هامخاطب هاوشخصیت ها متغیر میشه گاهی ممکنه
    .........

    ادامه پست ویرایش شده
    مطابق با زمان گذشته بود و الان شرایط تغیر کرده
    ویرایش توسط Saltanat : 11-02-2019 در ساعت 08:39 PM

  43. 2 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد